شهید حسین لشکری

حسین لشکری در سال ۱۳۳۱ در یکی از شهرهای استان قزوین به دنیا آمد. در سال ۵۱ وارد نیروی هوایی شد و در سال ۵۶ با درجه ستوان دومی از دانشگاه خلبانی فارغ التحصیل شد. با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام دوازده مأموریت، هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیما شد که در نهایت در خاک دشمن به اسارت نیروهای بعثی عراق در آمد.
سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد.
پس از پذیرش قطعنامه، وی را از سایر اسرا جدا کردند و قسمت دوم دوران اسارت ده سال به طول انجامید.
وی پس از شانزده سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۷۷ به خاک مقدس وطن بازگشت.
وی سر انجام پس از سالها تحمل رنج و آلام روزهای اسارت، روز دوشنبه۱۹/ ۵ /۸۸در بیمارستان لاله تهران به شهادت رسید.

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با امیر خلبان حسین لشکری
… هیچ کس نمی تواند لحظه های ناراحتی طولانی شما را توصیف کند. نه انسان هایی که آن چیزها را درک نکردند، می توانند بفهمند، نه زبان ها می توانند آن را درست بیان کنند. لمس ناراحتی ها و رنج ها چیز دیگری است. شنیدن آنها از زبان دیگران، نمی تواند آنچه را که بر انسان رنجدیده گذشته، تصویر کند. اما در پیشگاه خدا این طور نیست، در پیش کرام الکاتبین این گونه نیست. در قیامت، عین عمل شما آنجا حاضر می شود؛ فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره» (یعنی انسان، خود عمل را آنجا مشاهده می کند)…
… همه شما – به خصوص آنهایی که زیاد ماندند – رمز مقاومت و ایستادگی هستید. شما نشان دهنده این حقیقت هستید که رنج ها می گذرد و اجرها می ماند. از همه بیشتر غم و رنج این آقای «لشکری» بود که ما هر وقت به یاد ایشان می افتادیم، حقیقتا غمی دلمان را می گرفت. هجده، نوزده سال، زمان بلندی است؛ زمان کمی نیست که ایشان در چنگ دشمن بودند و بحمدالله صبر و استقامت کردند. امیدواریم خدای متعال به همه شما اجر دهد و موفقتان بدارد و ان شاء الله خانواده های شما، فرزندان و کسان و والدین تان را مشمول رحمت و خیر کند. عین این ثواب و اجری را که خدای متعال به شما می دهد، به کسان شما هم می دهد؛ چون آنها هم خیلی رنج کشیدند، خیلی زجر کشیدند. گاهی می شود آن کسی که خودش در زندان است و از میهن عزیز و خانواده اش دور است، کمتر رنج می کشد، تا کسانی که در انتظار او هستند و جای خالی اش را دائما می بینند. آنها هم خیلی رنج کشیدند. خداوند ان شاء الله به آنها هم اجری وافر عطا کند – که حتما هم عطا خواهد کرد . ان شاء الله موفق باشید.